جدول جو
جدول جو

معنی مساحی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

مساحی کردن
اندازه گرفتن سطح زمین
تصویری از مساحی کردن
تصویر مساحی کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مساحت کردن
تصویر مساحت کردن
اندازه کردن اندازه گرفتن پیمودن اندازه گرفتن و پیمودن زمینی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسیحی کردن
تصویر مسیحی کردن
Baptize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
बपतिस्मा देना
دیکشنری فارسی به هندی
বাপ্তিস্মা দেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
نقشه چیزی را کشیدن طرح چیزی را ریختن
فرهنگ لغت هوشیار
بنرمی رفتار کردن، بتاخیر انداختن کاری را کوتاهی کردن اهمال ورزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسامحت کردن
تصویر مسامحت کردن
مسامحه کردن: در تقریر آن مواضع مسامحت کرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منادی کردن
تصویر منادی کردن
ندا کردن آواز دادن: (و هفت روز منادی همی کنند که بعد از این هر که ستم کند یا توبره کاهی یا مرغی یا دسته ای تره به بیداد از کس بستاند یا متظلمی بدرگاه آید با آن کس همین کنند) (سیاست نامه. چا. اقبال 43)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طراحی کردن
تصویر طراحی کردن
Design
دیکشنری فارسی به انگلیسی